اشعار علی توکلی.شعر امروز رسالتی برای آیندگان |
گاهی عذاب... گاهــی بـرای خــنـده کـمـی دیـر می شود چـیزی شـبـیــه گـریـه فـراگـیــر می شود
یــعـنـی کـمر به کـشـتـن احساس بسته ای وقـتـی که عـشـق فاصلـه تعـبـیر می شود
درمن نمرده است ولی زنده هم که نیست حسـّــی که درنــگـاه تو تـفـســیرمـی شود
مــفـهـوم هرنگاه تو ازخـود پــریدن است در فکرِ آن که از قـَفَـســش سـیرمی شود
من بی تو؛ماجرای غــم انگـیـزِ زندگی... در نقـش یک عذاب که تـصویر می شود
حالا که مانده ام منُ یک عمر سرزنش... با ســرنـوشــت تلــخ چه تـدبیـر می شود! ... بـعـد از تـمام قصّـه به این نکته می رسم گـاهی"جـوان بـه حادثه ای پـیر می شود*"
علی توکلی نظرات شما عزیزان:
سلام آـقای توکلی چقدر این شعرزیبا بود قافیه های قشنگ زبان وتعبیرهای نو ودلنشین بسیار لذت بردم/فقط قافیه ی فراگیر خوب ننشسته چون گریه فراگیر نمیشود وتنها دامن شاعر را میگیرد
پاسخ:سلام بر شما بانو محمودی ممنونم از اینکه اومدید
عالی بود داداش دمت گرم};-
[ دو شنبه 14 اسفند 1391برچسب:اشعار جدید علی توکلی, ] [ 13:29 ] [ علی توکلی ]
|
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |